joker
۱۳۹۵/۰۱/۱۱ ۱۴:۰۱:۴۹ | 222 بازدید | 0 پسند
وقتی بفهمی معنای جمله «چرا اینقدر جدی هستی» چیست. وقتی در لابهلای مشکلات زندگیات، در کشاکش نبرد با روزهای سخت و طاقتفرسایت، بخندی. وقتی هر بار با خوردن زخم، کشیدن درد، لمس خیانت باز امیدی برای زندگی داشته باشی و دیوانهوار بگویی بیخیالش میگذرد! وقتی تمام عاشقانههایت، تکرارهایت، بشود شوخی و مضحکه. وقتی سختیهای زندگی را، مشکلات را, دردها را، زخمها را به بازی بگیری. وقتی خودت باشی، خودت که همیشه همانطور هستی، دیوانهوار میخندی، بازی میکنی و مسخره وار رفتار میکنی باشی. وقتی بدانی چقدر مشکل است خندیدن، وقتیکه غم بزرگ از دست دادن محبوبت را تجربه کرده باشی. وقتی بخندی و در پس نگاه شرورت چنان معصومیت و مظلومیتی نهفته باشد که گویی تو هیچ درد و رنجی را ندیدهای و لمس نکردهای. وقتی دنیا جلوی امیدت، جلوی طاقتت کم بیاورد و نداند خندههای تو از سر رنج است یا سرخوشی. وقتی همه اینها را دانستی، وقتی کمی کلاهت را بالا بردی و بیشتر فهمیدی. آنوقت متوجه خواهی شد جوکر چرا میخندید. چرا اینقدر جدی نبود. چرا شرارتش بوی شوخی و خندههایش طعم باروت و خنجر میداد. اما مراقب باش. وقتی فهمیدی، وقتی از حقایق پیرامونت آگاه شدی، آنوقت وجدانت بیدارتر و چشمانت اشکبارتر خواهد شد. خندهای که از اعماق وجود نباشد نوعی دیوانگی است. وقتی بالشت خوابت وجدانت شد، وقتی آن بالشت سخت شد، مطمئن باش هیچگاه خواب آرامی نخواهی داشت…